افسانه‌ی ما
۱۳۸۲ بهمن ۲۶, یکشنبه
افعال بي قاعده برايم نماد شور زندگی شدند
کتابی بود سالها پيش خواندمش.دو خانواده يهودی در زمان هيتلر که در يک خانه مخفی شده بودند.کتاب به زبان دخترک بود که خاطراتش رو مينوشت.هر لحظه ممکن بود که مرگ زنگ خانه شان را بزند اما اساطير ميخواند و افعال بی قاعده حفظ ميکرد!بماند که اخر کار به دست نازی ها افتادند و بماند که مردند و بماند که وقتی ميخواستم خيال خودم را راحت کنم که"داستان بود"به پشت جلد رسيدم که نوشته بود اين داستان واقعی بود..
هنوز اين افعال بيقاعده لعنتی بوی زنده بودن ميدهند٫همچنان بوميکشيم٫شايد به جايی رسيد!