افسانه‌ی ما
۱۳۸۳ اردیبهشت ۲۳, چهارشنبه
به قطع هاي شکسته لگد نزن
شايد من باشم.شايد انقدر اين دارکوب بين چشمهاي من کوبيده باشه که چشمي نمانده
باشه٫شايد ريخته باشم٫شايد پخش شده باشم.لگد نکن٫شايد دوقدم جلوتر احساس سوزش داخل استخوانهايت کردي٫شايد خواستي نابود نشي و براي چسباندن خودت به يه دست با چسب نياز داشتي.راهتو کج کن٫اينطور شانس به هم رسيدن بيشتره

هوي