افسانه‌ی ما
۱۳۸۳ خرداد ۳, یکشنبه
چي بشه که احمقي مثل تو باعث بشه که دهان من باز بشه٫به خودت افتخار کن.معمولا اين زحمت رو براي هر کسي نميکشم٫اما تو يکي بدجوري تو عرياني خودت غرق شدي.اينطور ميشه که سکوت براي تو بس نميکنه چون اصولا شعورش رو نداري.پس بد نيست که بشنوي٫شايد برات لازم باشه که بفهمي اگر کسي سکوت ميکنه يا صبر ميکنه نه براي اينه که نميتونه وقيح باشه يا اينکه دم به دم کثافت از دهن بيرون ريختن خيلي کار سختي باشه
موجوداتي نظير تو ٫که خيلي سرمست پروراندن واژه ها در کارخانه ئ وجودشان هستند و از ساختن جمله اي که اولش با "من" شروع نشه عاجزند٫ تاريخ مصرف دارند.کلمه هاي زيباي تو در نظر من کاربردي شبيه اسپري داخل توالت دارند٫بوي گند رو بالاخره بايد با چيزي پوشاند٫اگر اين کلمات رو ازت بگيرند چي داري؟اگر اون دنياي خياليت که درش روي تخت عاج نشستي و تمام حوريان رو جمع کردي که جواب حرص تمام نشدنيت رو بدند رو نداشتي چه ميکردي؟چي براي گفتن داشتي.ادمي که عرضه ئ سامان دادن به زندگي خودش و ادمهاي محدود دور خودش رو نداره و دائم ازشون به فانتزي پناه ميبره رو چه به تز دادن در مورد نجات دنيا؟ اگر تو نميتوني نفرت رو تجربه کني از ناتوانيته.ادم ترسويي مثل تو رو چه نفرت٫فکر ميکني من به هر کثافتي عشق ميورزم؟بيچاره اي که گوشهات رو براي کلامي که به گوش خودت خوشايند بياد فيلتر کردي.درکت ميکنم٫دردت به درد پسر بچه ها در سن بلوغ ميخوره٫لزوما بالا رفتن سن و سواد که به بالا رفتن شعور ادمها کمکي نميکنه
بشين و براي خودت متنهاي بي انتها با کلمات زيبا بنويس٫تا ابد خودت رو تشريح کن٫ميتوني تا هر وقت که دلت خواست با خوش خيالي باور کني که هر کس برات هورا ميکشه براي اينه که جملات زيبات رو خونده و به عمق وجودت پي برده٫احمقي اگر هنوز نفهميدي که چقدر اين حرفها تو خاليه٫هيچوقت نخواهي خواست که بفهمي که شايد کلامي معني ديگه اي از اون چيزي که در محدوده ئ عقل تو ميگنجه هم داره٫که اگر کسي سکوت ميکنه شايد براي اين باشه که فهميده کسي مثل تو ٫از توانايي شنيدن و فهم کسي غير از خودش محرومه.حالا هي کفن اين مردار و عوض کن٫بعيد ميدونم که روزي بفهمي بوي اين لاشه از کجا بلند ميشه