افسانه‌ی ما
۱۳۸۳ مرداد ۹, جمعه
بوی خوش خانه ات رو که میشنوم احساس میکنم تمام چیزهایی که دارم به زبان میارم کذب محضه.هر چیز زشتی رو میشه پشت در خانه ات جا گذاشت.همه چیز شدنیه.اگر جایی به این ارامی و زیبایی در دنیا وجود داره پس تمام دغدغه های من اشتباه نبوده. چطور اینقدر زیبا شدی؟ سرم تیر میکشه
میگویم تو مال هیچ کجا نیستی؛ چون برای همه جایی.به تو که زبان طبیعت رو به همین سادگی میدونی غبطه میخورم