افسانه‌ی ما
۱۳۸۳ شهریور ۴, چهارشنبه
ملت فکر میکنن سرم خیلی شلوغه.خبر ندارن تعداد ریشهای فرش اتاقم و چهارده بار دقیق شمردم.دروغ چرا؟دو بارم شونه شون کردم؛اونم با برس خودم.هوفر اگه بدونه دعوام میکنه.اخه شونه من مال موهای منه نه موهای فرش؛مثل وقتایی که از لیوان های بیرون آب میخورم.اون لحظات جوری نگام میکنه که مطمئن میشم داره تجزیه شدن سلولهای بدنم رو به چشم خودش میبینه.جان من باحال نیست؟بیچاره این لیوانهای بیرون.اخه پس کی از این حیوونکی ها اب بخوره؟