افسانه‌ی ما
۱۳۸۴ آذر ۳, پنجشنبه
کافه ترانزيت رو دوست داشتم.تمام مدت فيلم فکر ميکردم که جاي يک سيلي گنده توي فيلم خاليه و آخر فيلم اون سيلي ِ لذت بخش-به مصداق اجاره ي يک قهو خانه ي ديگه- رو از دست ريحان ديدم و خيالم راحت شد!شاخص مهم ريحان خيلي خوب بود:طرف هاي بازي زن در يک جامعه ي سنتي بيشتر از اونه که بشه مستقيم جنگيد چون اين جنگ فرسوده ات ميکنه و خرد ميشي.اينکه ادم بدونه کجا بايد امتياز بده و کجا ضربه بزنه خيلي عاليه،و ريحان بازي کردن رو بلد بود.