افسانه‌ی ما
۱۳۸۷ دی ۲۷, جمعه
گردو جان!
بدینوسیله از تک تک قطرات اشکی که امروز ریختی و باعث شدی تمام احساسات مزخرفی که در این مدت به زور قوه ی چنگ و دندان و لگد بیرون خانه نگهشان داشته بودیم یا الله گویان وارد خانه شوند و روزمان را بسازند تشکر می کنم.
۱
۲
۳

تلاشهای مذبوحانه جهت جارو کردن احساساتِ بی مصرفِ اضافه را مجددا آغاز می کنیم.