افسانه‌ی ما
۱۳۸۸ دی ۱۳, یکشنبه
ان لحظه اي که آب داغ٫مادرانه به شانه هاي خسته ام سيلي ميزند
احساس صبر ميکنم
صبر
صبر

آرام باش
آرام