آدم بردارد كدام عكسات را قاب كند بزند جلوي چشماش كه واقعي باشد؟ نه اين كه تويش لبخند ميزني آشناست، نه قيافهي اخم آلودت و نه آنجا كه خيره شدي به چيزي كه نميدانم چي هست. همهي اينها هستي و براي من هيچ كدام اينها نيستي. اگر سهم هر كس از يك آدم يك قسمت از نگاهاش باشد به من اصلن چيزي نميرسد. احتمال قرار گرفتن من در مسير نگاهات از سقف و كمد و مانيتور هم كمتر است. اصلن بيخود دل به اين عكسها بستيم تا به حال، عكسها از آدم ها هم خيانت كارترند. آدم هرچي كمتر يادش بيايد برايش بهتر است. برداشتيم بدبختيهايمان را ميخ كرده ايم به ديوار روبهرويمان كه چي؟ همين چهار تا قاب را هم از گل ديوار جمع ميكنم و جاياش يك قاب خالي آويزان ميكنم آن وسط و هر وقت دلتنگ شدم ميروم جلوياش ميايستم و قيافه ات را هر جور كه دلم ميخواهد تصور ميكنم. هر جور كه نبودي و ميخواستم كه باشي. شايد هم اصلن آن نگاه پارسال ات از پشت ميز كافهي نميدانم چيچي را كلن بچسبانم به صورتات و باقي را متغيير در نظر بگيرم. اين طوري هرچه باشي به هر حال يك چيزي هستي و هر چيزي بودن از يك رهگذر بيتفاوت كمتر پر و بال آدم را زخمي ميكند.
سیمین خانم من تصویر شما را در فیس بوک دیدم دوست دارم با شما بیشتر آشنا بشم لطفاً در صورت تمایل به من ایمیل بزنید
باتشکر
mz_0019@yahoo.com