گالتونگ منتقد «مفهوم محدود خشونت» به معنای «از توان انداختن جسمانی یا محرومیت از سلامتی… به دستان کنشگری که این عواقب را میخواهد» است (گالتونگ ۱۹۶۹: ۱۶۸؛ تأکید در متن اصلی است). او میگوید: «خشونت را در اینجا به معنای علت اختلاف میان بالقوه و بالفعل میآورم، فاصلهی میان آنچه میتوانست باشد و آنچه هست. خشونت چیزی است که فاصلهی میان بالقوه و بالفعل را افزایش میدهد و مانع کاهش این فاصله میشود» (گالتونگ ۱۹۶۹: ۱۶۸؛ تأکید در متن اصلی است). مردن یک فرد بر اثر ابتلا به یک بیماری قابلدرمان به دلیل محرومیت از خدمات درمانی خشونت است. کار کردن یک کودک به جای رفتن به مدرسه و درس خواندن به خاطر آنکه خانوادهاش از عهدهی تأمین معاش زندگی برنمیآید، فرصتهای آتی را در زندگی آن کودک کاهش داده و فاصلهی میان فعلیتِ کنونی و بالقوهگیهای آتیاش را افزایش میدهد. پایینتر بودن فعلیت از بالقوهگی دال بر وجود خشونت و بیعدالتی است (گالتونگ ۱۹۶۹: ۱۶۸-۱۶۹). بدبختانه، این شکل از خشونت – بیعدالتی اجتماعی – در اغلب موارد در پس اجرای سیاستها و مجموعهی قوانین پنهان میماند. بنابراین، عدالت اجتماعی مستلزم بازتوزیع منابع از راه تصمیمگیری مشارکتی (بر اساس اصول مورد قبول «برابریِ منابع، انصاف و احترام به تنوع و نیز برچیدن شکلهای موجود سرکوب اجتماعی) است» (فیگین ۲۰۰۱: ۵).